سوغات استانهای ایران
هر یک از استانهای کشور عزیزمان ایران صنایع دستی و سوغاتهای خاص خود را که بیانگر فرهنگ مردم آن اقلیم می باشد را دارا است. با چندی از این سوغاتها آشنا شوید.
استان های خراسان :با توجه به تنوع و رونق صنایع دستى و نیز حضور بارگاه حضرت رضاعلیهالسلام که تبرکى خاص به سوغاتى هاى مشهد داده است، خرید سوغات از مشهد براى هر مسافرى اهمیت خاصى دارد. بازار رضا که در ضلع شرقى خیابان امام رضا و در نزدیکى حرم واقع شده است، از مهمترین مراکز خرید زوار به شمار میرود. بازار رضا در دو طبقه احداث شده است، در طبقه دوم آن کارگاه هاى کوچک صنایع دستى، طلاکارى، فیروزه تراشى و گلدوزى ایجاد شده است. ترقبه و شاندیز نیز در سالیان اخیر به مرکز فروش صنایع دستى و خشکبار تبدیل شده اند.قالى مخصوصا فرش کاشمر، انواع انگشتر و زینت آلات فیروزه وعقیق، انواع پوستین و مصنوعات سنگى از محصولات صنایع دستى خراسان هستند.
همچنین صنایع دستى کردهاى شمال خراسان مانند گلیم، خورجین، جوراب و شال نیز زیبایى خاص خورا دارا هستند. از مهمترین سوغاتى هاى استان خراسان مى توان به زعفران قائنات و جنوب خراسان، نبات و آبنبات بجنوردى، خشکبار، آجیل، ادویه جات و زرشک اشاره کرد.
استان مرکزى : سوغات استان مرکزى انواع مواد خوراکى از جمله انار انگور ،لبنیات، کشمش ،گردو، بادام، شیره انگور است و صنایع دستى مانند انواع فرش و قالیچه گلیم، معرق و گیوه است.
استان همدان :مرکز صنایع دستى چرم استان در شهر همدان است. کیف، کفش، کمربند چرمى همدان از مرغوبیت و شهرت بالایى برخوردار است. از صنایع دستى رایج استان همدان، گیوه بافى است. گیوه، نوعى کفش نرم، سبک، مقاوم، خنک و ارزان قیمت است که رویه آن، از نخ پنبه اى تابیده شده و زیره آن، از چرم یا آجیده انتخاب مى شود. بافت رویه این کفش عمدتا در روستاهاى نهاوند و روستاى آرتیمان در تویسرکان و بافت زیر آجیده در ملایر رایج است.
شهرستان تویسرکان یکى از قطبهاى تولید گردو در کشور بوده و گردوى آن از مرغوب ترین انواع گردو در جهان است. از اواخر شهریورماه تا نیمه اول مهرماه هر سال درختان قطور و بلند گردو را با چوبهاى بلندى که "نیزه" خوانده مى شوند گردو تکانى مى کنند که منظره آن دیدنى و بسیار جالب است. صنعت سفالگرى و سرامیک سازى در شهر لالجین از توابع شهرستان بهار در 20 کیلومترى شهر همدان از رونق و شهرت بسزائى برخوردار است.
استان کهگیلویه و بویراحمد : دست بافته هاى عشایر استان مهمترین صنایع دستى استان را تشکیل میدهند قالى میدهند . قالى گبه گلیم گچمه (که ترکیبى از گلیم و قالى است) جاجیم و خورجین از جمله این دست بافتهها هستند که استفاده از رنگهاى طبیعى و شاد بهمراه نقوش از طبیعت آنرا زیبا و دل انگیز میسازد. انواع محصولات کشاورزى مانند گردو عسل روغن محلى لبنیات سیب انگور نیز از جمله سوغات این استان به شمار مى آیند.
استان گلستان : محصولات صنایع دستى استان گلستان از طبیعت منطقه و نیازهاى خاص آن شکل گرفته است که برخى از آنها چون قالى ترکمنى در ایران بى نظیر است. در حال حاضر استان گلستان یکى از قطبهاى مهم تولید کننده فرش ترکمنى، قالیچه، پشتى، قارچین، گلیم، نمدبافى، گلدوزى، سوزن دوزى، ابریشم دوزى بر پارچه، زیور آلات ترکمنى ، ساختن آلات موسیقى، سبد بافى، ریسندگى و بافندگى الیاف، پارچه بافى و تولید وسایل چوبى است. از دیگرسوغاتى هاى این استان مى توان به شال و روسرى ترکمنى و خاویار اشاره کرد.
از بهترین جاها براى خرید صنایع دستى و سوغاتى بازار دائمى و قدیمى گرگان است که داخل بافت قدیمى شهر گرگان قرار دارد، همچنین بازار هاى روزهاى هفتگى نیز از مهمترین مراکز عرضه صنایع دستى وماهى هستند.
استان گیلان :صنایع دستى به ویژه صنایع دستى روستایى نوعى فعالیت اقتصادى است که آمیختگى شدید آن با سنت ها عادات و بینش سازندگان و همچنین تاثیر محسوس محیط جغرافیایى در این صنعت موجب تمایز آن از فرآورده هاى مى شود. در نقاط مختلف گیلان و با توجه به فرهنگ هر منطقه صنایع دستى خاصى رواج دارد از جمله:
سفالگرى در املش و روستاى جیرده شفت، شال بافى که ویژه تالش ها و گالش ها است. چوموش دوزى یا چارق دوزى که در ماسوله رایج است. همچنین حصیر بافى و بامبو بافى،قالى و گلیم بافى و قلاب دوزى در مناطق مختلف استان رایج است. صنایع چوبى استان و دست ساختهاى هنرمندان گیلانى بسیار مورد علاقه گردشگران است که یکى از نمونهاى زیباى کار هاى چوبى، صندوق هاى مخصوصى به نام بولاکى است.
از دیگر سوغاتى هاى این استان مى توان به کلوچه لاهیجان و فومن، زیتون رودبار و برنج آستانه اشرفیه و چاى لاهیجان اشاره کرد.
استان لرستان :با توجه به ترکیب جمعیتى عشایرى، روستایى و شهرى در استان و متناسب با نوع فعالیت آنها صنایع دستى نیز متفاوت و متمایز میباشد. اکثر دست ساخته ها و بافته هاى عشایرى و روستایى استان، سیاه چادر، قالى، گلیم، چیت، جاجیم بافى و رنگرزى میباشد که بیشتر جهت مصرف داخلى تولید مى نمایند و صنایع دستى شهرى استان خراطى، ورشو سازى، نمد بافى، قالى بافى و گلیم بافى میباشد.
که عمده سوغاتى هاى استان را تشکیل میدهد. عسل لرستان که از نظر مرغوبیت و ارزش غذایى در سطح بالایى میباشد یکى دیگر از محصولات سوغاتى استان بشمار میرود.
استان مازندران :گلیم بافى، جاجیم بافى، ظروف سفالى، ظروف و مجسمه هاى چوبى و نمدبافى از مهمترین صنایع دستى استان مازندران محسوب هستند که عمدتا در نواحى کوهستانى استان تولید و در سراسر منطقه عرضه میشوند. در این میان محصولات چوبى و نمدبافى از شهرت بیشترى برخوردارند. برنج، مرکبات، مرباها و ترشیجات از مهمترین مواد غذایى هستند که بعنوان سوغاتى مازندران محسوب میشوند
استان قزوین : سوزن دوزى، گلابتون دوزى، ساخت جعبه هاى آینه دار و حکاکى و قلمزنى از مهم ترین صنایع دستى استان هستند.فرش و سفال قزوین نیز معرف است. همچنین قزوین را پایتخت هنر خوشنویسى ایران نامیده اند. انواع شیرینى بویژه باقلوا و محصولات باغى مانند بادام، پسته، فندق، انگور، کشمش، انار سنگان، سیب، زردآلو، ذغال اخته و... از دیگر سوغاتى هاى قزوین به شمار میرودند.
استان قم :فرش ابریشم: فرش ابریشم دستباف قم از نفیس ترین صنایع دستى است که از نظر رنگ آمیزى و طرح و نقشه اصیل ایرانى و کیفیت طرفداران بسیارى دارد. سفال و سرامیک: این هنر دستى، با سابقه دیرینه خود در طرح هاى خاص خود طرفداران زیادى در داخل و خارج از کشور دارد. منبت کارى چوب: نقوش و طرح هاى زیبایى است که بر روى انواع میز و صندلى و صنایع چوبى کنده کارى مى گردد و این صنعت دستى در قم به دست استادکارانى بسیار ماهر و زبردست ساخته مى شود. سوهان قم: از بهترین شیرینى هاى محلى استان بوده که به ذائقه تمامى مردم دنیا خوشایند است. این شیرینى از آرد، جوانه گندم، شکر، روغن، مغز پسته و بادام، هل و زعفران در دو نوع، لقمه اى و گل گرد تهیه مى شود.
استان کردستان : مهمترین صنایع دستى استان شامل فرش، گلیم، سجاده، نمد، نازککارى، زیورآلات کردى و آلات موسیقى است. فرش سنندج در نوع خود بىنظیر است و فرش و گلیم بیجار نیز معروفیت خاصى دارد. شاید بتوان گفت بعد از فرش، مهمترین سوغات استان صفحه شطرنج و سایر مصنوعات چوبى است که توسط هنرمندان حرفهاى این دیار ساخته و روانه بازار مىشود.
استان کرمان :قالى کرمان که از نظر بافت و طرح بسیار زیبا و منحصر به فرد است از مهمترین صنایع دستى کرمان و ایران است . پته دوزى نیز که نوعى سوزن دوزى است در کرمان رواج دارد. پسته، انواع خشکبار، قوتو از جمله مهم ترین سوغاتى هاى کرمان است.
استان کرمانشاه : نمدمالى در مناطق روستایى و شهرى رایج است. قصرشیرین و اسلام آباد غرب و سرپل ذهاب مراکز عمده نمدمالى است. گیوه کشى نیز در شهرها رواج دارد و گیوه هاى منطقه به واسطه سبکى، راحتى، خنکى، مقاومت و ارزانى معروف است. گلیم بافى از دیگر صنایع دستى رایج است .بهترین نوع آن در هرسین بافته میشود که به هرسینى معروف است. همچنین روغن کرمانشاهى و شیرینى کاک و نان برنجى از معروفترین سوغاتى هاى کرمانشاه هستند.
استان زنجان : صنایع دستى و سوغاتى هاى مهم زنجان عبارتند از: انواع چاقو (قلم تراش، جیبى، دسته ملیله، کارد آشپزخانه و...) ملیله (انواع پایه هاى استکان، سینى، قاشق و چنگال غذا و چایخورى، کاسه، گلدان، قاب عکس و ...) چارق (نوعى کفش روفرشى بسیار زیباى زنانه) و فرش و گلیم دست باف. از کارهاى دستى بومى زنجان ساخت وسایل نقره اى و بندرت طلایى بصورت ملیله کارى است که در اوایل فقط در زنجان معمول بوده که در زمان رضاخان تعدادى از هنرمندان زنجانى به تهران و اصفهان کوچ کردند و این هنر ظریف را در آن شهرها رواج دادند.
از دیرباز در سراسر ایران هرگاه سخن از زنجان به میان آید نقش چاقوهاى آن در اذهان پدیدار میگردد و در بسیارى از سرزمینهاى دور و نزدیک چاقوهاى ظریف و با دوام زنجان معروف است. فرش، گلیم و جاجیم زنجان از معروفیت خاصى برخوردارند. چارق دوزى یکى دیگر از هنرهاى دستى است که دستهاى ظریف هنرمندان زنجانى در تولیدشان مهارت ویژه اى دارند این چارقها مشخصا زنانه بوده و استفاده از آن جنبه تشریفاتى و تفننى دارد.و مناسبترین سوغات شهر محسوب میشود.
استان سمنان :از صنایع دستى رایج در استان مى توان به انواع جاجیم، قالى، گلیم، قالیچه، سفرههاى قلمکار، سفال سرامیک و نمد اشاره کرد. پسته دامغان نیز از بهترین سوغاتىهاى این استان است.
استان سیستان و بلوچستان :از جمله مهم ترین صنایع دستى این استان مى توان به حصیر بافب، سوزن دوزى و خامه دوزى و سفالگرى اشاره کرد. حصیر بافى:
با توجه به نى زارهاى اطراف دریاچه هامون7 ساخت انواع محصولات حصیرى از نوعى نى که در محل به نام "لوخ" معروف است در این مناطق رونق فراوانى دارد. همچنین در مناطق مرکزى و جنوب شرقى استان نیز از برگهاى نوعى نخل بنام محلى "داز" انواع محصولات حصیرى بافته مى شود. سوزن دوزى و خامه دوزى:
یکى از صنایع بسیار معروف این استان سوزن دوزى است که خاص زنان بلوچ است. محصولات سوزن دوزى تنوع بسیار دارد و از لباس و رومیزى تا وسایل تزئینى را در بر مى گیرد. خامه دوزى نیز شبیه سوزن دوزى است که در بافت محصولات از آیینه هاى ریزى براى تزیین استفاده مى شود. رومیزى ، کلاه، جلیقه و پیش سینه از جمله مهم ترین چیزهایى است که بر روى آنها خامه دوزى مى شود. سفال کلپورگان: در روستاى کلپورگان شهرستان سراوان سفالگرى سابقه شش تا هفت هزار ساله دارد. از ویژگى هاى خاص سفال گلپورگان آن است که اولا تنها زنان به سفالگرى اشتغال دارند. در ساخت ظروف و اشیاء سفالى از چرخ سفالگرى استفاده نمى شود و شکل دهى با دست است.
استان فارس :ریسندگی، فلزکاری ،خاتم کاری، قالی بافی ،حصیربافی , منبت کاری کنده کاری ظروف سفالی گیوه دوزی نمد مالی خراطی چرم سازی ،سنگ تراشی و شیشه گری مهمترین محصول صادراتی و سوغاتی , خرما ، انجیر , آبلیمو ،مسقطی قالی گلیم گبه انواع ترش جات عرقیات سفید آب , کیسه حمام، حنا، لارستان ،انجیر و زعفران استهبان انارمهارلو مسقطی لارستان سفیدآب صنایع دستی و گیوه استهبان خرمای جهرم و آبلیموی جهرم.
استان بوشهر :در حال حاضر شاخص ترین محصول صنایع دستى استان بوشهر گبه و گلیم صادراتى است که در مناطق وسیعى از شهرستانهاى استان رواج دارد. مهمترین مراکز گبه بافى در استان بوشهر عبارتند از: روستاهاى شول، کمالى، بهمنیارى، محمدصالحى، عباسى، فخرآورى، کلر و چهار روستایى از توابع شهرستان گناوه. پس از آن باید از عباى شترى بوشهر نام برد که در نوع خود منحصر به فرد میباشد و امروزه به مقدار بسیار محدودى تولید میگردد.
گرگوربافى، حصیربافى، سفال و سرامیک از دیگر صنایع دستى استان بوشهر هستند. محصولات دریایى(ماهى و میگو) و شیره خرما و ارده از سوغاتى این استان هستند.
استان چهارمحال و بختیارى : فرش و گلیم چالشتر مراکز اتراق عشایر و روستاهاى استان چهارمحال و بختیارى محل تولید گلیم وجاجیم است. محل تولید این فرش شهرستان چالشتر و اکثر مراکز عشایرى است. فرش چالشتر با طرحهایى از قبیل خشتى، لچک ترنج، سرو و کاج، گل مینا، بى بى باف،کف ساده، بته اى و ...بافته مى شود.
استان خوزستان : از مهم ترین صنایع دستى مى توان به عبابافى در شوشتر و اطراف آن اشاره کرد.
منبع: iran-tourism.ir
جاذبه گردشگری ایران خردهفرهنگهاست نه زیرساختها
جاذبه گردشگری ایران خردهفرهنگهاست نه زیرساختها
خرده فرهنگ ها جاذبه اصلی گردشگری

سیداحمد وکیلیان پژوهشگر و مدیر مسئول نشریه فرهنگ و مردم سخنان خود را در جلسه هفتگی انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران با آیه 13 سوره حجرات آغاز کرد: «ای مردم ما شما را از نری و مادهای بیافریدیم، و شما را جماعتها و قبیلهها کردهایم تا یکدیگر را بشناسید. هر آینه گرامی ترین شما نزد پروردگار پرهیزگارترین شماست». وقتی این آیه را بشکافیم میبینیم که 1400 سال پیش این مسأله عنوان شده و در یکی دو قرن گذشته انسانشناسان بعد از تجارب زیادی توانستهاند راهکاری برای فرهنگ و اقوام پیدا کنند. از این آیه برابری انسانها در نظر خداوند مشخص میشود و الا هیچ قومی بر دیگری رجحان ندارد. چقدر معنی این آیه با اهداف ما نزدیک است.
مدیر مسئول نشریه فرهنگ و مردم گفت: بحث راجع به ارتباط متقابل بین فرهنگ و گردشگری هست؛ چگونه میتوانیم از گردشگری به فرهنگ و از فرهنگ به گردشگری برسیم. هر کشور و هر سرزمینی بتواند این دو پدیده را با هم جمع کند و به کار ببرد مسلماً پیشرفت خواهد کرد و در صنعت گردشگری موفق خواهد شد.
وی افزود: بعضیها میگویند ما به خاطر این که امکاناتی مانند اروپا نداریم، نمیتوانیم توریست داشته باشیم، این اشتباه محض است. اروپایی اگر بخواهند آن مسایل را داشته باشد خوب خودشان دارند ولی وقتی سفر میکند، میخواهد جاهای ندیده و نشناخته را ببیند. فرهنگهای دیگر را دریافت کند. این وظیفه ماست که به بهترین نحو فرهنگ خودمان و آداب و رسوم و افکار را نشان بدهیم، ادا درنیاوریم. نکته اصلی اینجاست که نمیتوانیم داشتههای خود را نشان بدهیم و هیچ برنامهریزی صحیحی برای انجام این کار نداریم. اگر بتوانیم به این نکته برسیم مطمئن باشید میتوانیم بیشترین توریست بهویژه توریسم را داشته باشیم.
فرهنگ مردم که به مرور تغییر میکند، جاذبه اصلی گردشگری است
وکیلیان تأکید کرد: اگر سری به اصفهان بزنید، مسجد امام، شیخ لطف الله . یا سایر آثار تاریخی چند سال بعد تغییری نمیکنند. پل سیسه پل اگر خراب نشود همان است. آنچه که مهم است مردم هستند که هر سال عوض میشوند یعنی اگر یک توریست به فاصله چند سال بیاید یک فرهنگ نو و رفتار دیگر میبیند. کار و مسایل جدید میبنید و برایش خیلی جذاب خواهد بود. پس میراث معنوی بسیار مهمتر از میراث مادی است چون اگر یک خشت از تخت جمشید برداشته شود، صدای همه درمیآید و داد و فریاد که میراث از بین رفت. اما این مادربزرگهای ما که قصه میگفتند، این قصهها چه شد؟ اصلاً فهمیدیم چگونه از یاد رفت؟ این همه قصه شیرین، آداب و رسوم و سنتها چه شد؟ آیا فهمیدیم چگونه از بین رفت؟
این پژوهشگر فرهنگ مردم به نوشیدنیهای سنتی کشور که میتوانند برای مسافر جذابیت داشته باشند اشاره کرد: عرقیات و نوشابه های خودمان چه شد، جایش کوکاکولا آمد. اصلاً فهمیدیم که ما همه چیز داشتیم و همه را از دست دادیم. بخش فرهنگ مردم به انسانی میماند که سرطان گرفته و هیچ مشخص نیست و از درون پژمرده شده و از بین میرود. روزی میفهمیم که دیگر چیزی از آن نمانده است.
وی از سنت کهن قصهگویی گفت: 3 سال پیش پژوهشی داشتیم با عنوان ریشهشناسی قصههای مثنوی. برای هر قصه توانستیم مأخذ و ریشهها را در ایران و جهان پیدا کنیم. به همین دلیل دعوت شدیم به مرکز فرهنگی دانشگاه نروژ که نزدیک به 10 سال است کنگره مولانا برگزار میکند. در یکی از جلسات چند نفر آمدند قصه موسی و شبان را با کمال زیبایی و ظرافت بازی و دکلمه کردند؛ برای ما تعجبآور بود.
سرزمین اصلی قصه، ایران است اما قصه گویی ندارد
وکیلیان ادامه داد: با آن گروه صحبت کردیم و فهمیدیم قصهگو هستند و قصه تعریف میکنند. کشور 5/4 میلیون نفری نروژ که 10 سال است بافرهنگترین و ثروتمندترین کشور جهان انتخاب میشود 2هزار قصهگوی حرفهای دارد. میروند به کافیشاپ، رستوران، مهمانیها یا مجالس و برای مردم قصه تعریف میکنند و مردم استقبال میکنند ولی در کشور ما که نقالها، گوسانها و مادربزرگها را داشتیم و قصه تعریف میکردند الان یک قصهگو هم نداریم. یکی از سرزمینهای اصلی قصه ایران است.
وی افزود: همین کشور نروژ اگر درِ چاههای نفت را ببندد همچنان برای 300 سال ذخیره ارزی دارد. به طور معمول کسی که پول زیادی دارد هوس میکند دکور خانه، خانه یا ماشین را عوض کند، یعنی موردی برای خرج کردن پول پیدا میکند در حالی که در نروژ در شهر اسلو فقط دو ساختمان 10 طبقه وجود دارد یکی هتل و دیگری بانک است و بقیه همان ساختمانهای قدیمی است که حفظ شدهاند. یعنی نیامدهاند چون پول دارند بهانهای برای خرج کردن تعریف کنند و بافت شهریشان تغییر کند. اتفاقاً توریستها میروند که همین را ببینند. ساختمانهای بلند جهان را رها کرده و میبیند ثروتمندترین کشور دنیا این طور زندگی میکند و این جذاب است و هویت دارد. اگر ما آن خانهها و حیاطها با باغچه و درختان نارنج داشتیم، هویتی داشتیم.
سفره های نذری یک نمونه از خرده فرهنگها هستند
وکیلیان بر اهمیت فرهنگ معنوی تأکید کرد: چند سال پیش یک کودک آلمانی و بعد از آن یک کودک امریکایی همکلاسیهایش را با تفنگ از بین برد. دادگاه آلمان مادر کودک را مقصر دانست که نتوانسته فرهنگ معنوی به کودک منتقل کند. از همان سال سازمان یونسکو طرح انتقال فرهنگ معنوی از مادر به کودک را مطرح کرد. اتفاقاً اولین دوره این همایش در ایران برگزار شد؛ حدود 20 کشور به ایران آمدند و تمام مهمانان خارجی زن بودند، مادر بودند در صورتی که تمام شرکتکنندههای ایرانی مرد بودند و فقط یک زن در میان آنها بود. مهمانان میخندیدند که طرح انتقال فرهنگ معنوی از مادر به کودک است چرا پدرها آمدهاند. و این یعنی هیچ چیز سر جای خودش نیست. خوب همه مسایل جمع میشود و کشوری را تشکیل میدهد که توریست میآید. بیاید چه ببیند؟
وی به سفرههای نذری به عنوان خرده فرهنگ اشاره کرد: 5 سال پیش گروهی از دانشگاه اوزاکا آمدند و میخواستند راجع به سفرههای نذری زنان ایرانی تحقیق کنند. چون در بررسی به این نتیجه رسیده بودند که مردم دنیا دچار بیماریهای روانی و افسردگی و بسیاری از تنشهای این گونه دچار هستند. حال دنبال خرده فرهنگهایی بودند که از این تنشها کم میکند و دریافتند که سفرههای نذری راهی است برای تخلیه روانی زنان.
این پژوهشگر فرهنگ مردم نمونهای از کشور ژاپن آورد: هنگامی که برای ارائه پروژه تحقیقی سفرههای نذری به ژاپن رفته بودیم در شهر کیوتو باغی دیدیم که همه جا سفید بود، نزدیک شدیم، متوجه شدیم کاغذهای سفید را به درختان گره زدهاند مانند دخیل خودمان. جای دیگر چشمهی مقدسی بود و مردم از آب آن مینوشیدند. همان زمان در اخبار شنیدیم درخت تنومندی را که مردم به آن پارچه یا دخیل گره میزدند در شمال کشور به بهانه شرک، قطع کردند. در حالی که به نظر من درختان تنومند نشانه عظمت پروردگار هستند. در آلمان پردرخت، دور درخت تنومندی که پیش از این برای مردم مقدس بود، حصار کشیدهاند که کسی آسیب نرساند.
وکیلیان خاطرنشان ساخت: راهنما باید این جزئیات و خردهفرهنگها را به گردشگر نشان دهد و با غذاهای محلی پذیرایی کند. باید بگردیم خردهفرهنگها مانند نقالی یا نوروزخوانی را که در شهرهای مختلف داریم، پیدا کنیم و این ارتباطی هم به بخش دولتی ندارد تا بخواهیم منتظر بمانیم انجام شود.
وی از موارد جذاب اماکن تاریخی نیز گفت: چند وقت پیش به شهر کاشان رفته بودیم، راهنمای خانه طباطباییها توضیحاتی درباره معماری داد، ولی ما دنبال داستان خانه و زندگی ساکنان آن بودیم نه عدد و رقم و معماری و شاهنشین. مسجد امام تهران، تا به حال چند نفر سنگ نوشتهی مسجد را که نشانهی مردمداری شاهعباس است به گردشگر نشان دادهاند که در آن آمده به میمنت ساخت مسجد، برخی مشاغل از پرداخت مالیات معاف شدهاند. کاری که دیگر نمیبینیم، به عنوان مثال به میمنت ساخت برج میلاد نان را ارزان کنیم.
پژوهشگر فرهنگ مردم تأکید کرد: لازم است روحیه پژوهشگری بین هدایتگران تور ایجاد شود تا بتوانند به گردشگران منتقل کرده و جذابیت ایجاد کنند.
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
چرا تالاب بین المللی و زیبای صومعهسرا را کسی نمی شناسد؟
چرا تالاب بین المللی و زیبای صومعهسرا را کسی نمی شناسد؟
وجود تالاب زیبای سیاه درویشان و نرگستان از ویژگیهای منحصر به فرد شهرستان صومعه سرا است که در قسمت شمالی این منطقه قرار گرفته و از نظر زیست محیطی، سیاحتی و اقتصادی دارای اهمیت ویژه و زیستگاه گونه های مختلف پرندگان بومی و مهاجر و انواع آبزیان است.
این تالاب دارای ظرفیت های بالقوه متعددی است که یکی از آنها ارزش چراگاهی حاشیه تالاب است. در حاشیه تالاب افراد زیادی زندگی میکنند که اساس معیشت آنان کشاورزی مبتنی بر برنج، صیفی جات، توتون و نیز فعالیتهای جنبی صید، شکار و دامداری مبتنی بر پرورش گاو و گاومیش است.
از مهمترین رودخانههایی که به این تالاب می ریزند میتوان به ماسوله رودخان، قلعه رودخان، پسیخان و ... اشاره کرد، همچنین مناطق حفاظت شده سلکه و سیاه کشیم با اعتبار بین المللی به عنوان محل امنی جهت زیستگاه پرندگان مهاجر در شهرستان صومعه سرا واقع است.
تالاب صومعه سرا از زیباترین تالابهای خاورمیانه است و از نظر زیست محیطی حائز اهمیت است و سالانه پذیرای پرندگان مهاجری از قبیل کیلار، فیلوش، خوتکای پرسفید و معمولی است که به لحاظ بین المللی نیز دارای اهمیت بسیاری است و هر ساله تعداد زیادی از گردشگران و محققان بین المللی را به سوی خود می کشاند و برای هر مسافری زیبا و خاطره انگیز است.
ناهمواریهای، جلگه و دشت صومعه سرا از شمال به تالاب انزلی و جنگل های مناطق تالابی و از جنوب به دشت حاصلخیز و مزارع برنج فومن و در قسمت غرب به مناطق کوهپایه ای و جنگلی ماسال محدود است.
از چهل رودخانه جاری در گیلان بیش از 10 رودخانه کوچک و بزرگ در شهرستان صومعه سرا جریان دارد که جملگی از ارتفاعات شهرستانهای ماسال و فومن سر چشمه گرفته و پس از طی مسافتی و عبور از روستاهای متعدد به تالاب منتهی میشوند .
ناشناخته ماندن این شهرستان موجب شده تا نتواند به عنوان یک منطقه گردشگری برای مسافران جاذبه داشته و دیدنی به نظر آید.
در قسمت کرانههای تالاب انزلی، جنگلهای خاص نواحی مردابی به مقادیر زیادی دیده میشود، در جنگلهای منطقه انواع درختان، راش، توسکا، افرا نمدار، ممرز، سپیدار، اوجا، خرمالو، ارس، گردو و انجیل و از همه مهمتر صنوبر وجود دارد.
رودخانههای مهم شهرستان صومعه سرا عبارتند از، "پیش رود" این رودخانه از اتصال رودخانههای قلعه رودخانه و گشت رودخان شهرستان فومن تشکیل شده که از روستاهای صیقلان گوراب، ماتک، لیف شاگرد عبور نموده و از کنار روستای سیاه درویشان به تالاب انزلی میریزد که آن رودخانه در روستای سیاه درویشان که میرسد به نام رودخانه جمعه بازار نامیده میشود.
صوفیان ده و گلبانگ داد و یکی از دهات بسیار زیبای این منطقه صوفیان ده است. این ده که در ساحل تالاب انزلی واقع شده است، طبیعت بسیار زیبایی دارد در این ده مجموعه تفریحی توریستی زیبایی بنام گلبانگ احداث شده است.
چرا تالاب صومعه سرا را کسی نمی شناسد؟ شاید این سوالی باشد که در ذهن خیلی ها نقش بسته ولی حس جستجوی پاسخ آن را نداشته باشیم. همانطور که در اسناد و مدارک موجود است بیش از 55 درصد این تالاب که به دریای خزر منتهی می شود متعلق به صومعه سرا است و تمامی مناطق زیبای تالاب و مناطق زیست محیطی آن از جمله گل مرداب، زیستگاه های پرندگان و ... متعلق به صومعه سرا است و تالاب انزلی چیزی جز یک آبگیر نیست اما به دلیل بی توجهی مسئولین صومعه سرایی و زرنگی بیش از حد مسئولین انزلی و بی مهری مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست استان تمامی زیبایی های این تالاب فقط با تبلیغات به نام انزلی معروف شده است، وقتی تالاب صومعه سرا پذیرای اندک میهمانانی است افراد دلسوز حاشیه این تالاب در صومعه سرا به صورت خود جوش اقدام به برگزاری تورهایی جهت نمایش قدرت خداوندی و زیبایی های تالاب صومعه سرا نموده اند اما چه فایده که با یک گل بهار نمی شود، چرا که همیشه در اخبار شنیده می شود تالاب انزلی، و اما عین همین کار توسط انزلی چی ها انجام می شود و علاقمندان را به تالاب صومعه سرا می آورند با حداقل دو برابر قیمت و عنوان می کنند که اینجا تالاب انزلی است.
اسماعیل بلالایی - سومانیوز
نقش توریسم در توسعه پایدار روستایی
نقش توریسم در توسعه پایدار روستایی
(گردشگری به مثابه صادرات نامرئی)
صنعت گردشگری به عنوان یکی از بزرگترین و متنوعترین صنایع در جهان امروز به حساب میآید. بسیاری از کشورها این صنعت پویا را به عنوان منبع اصلی درآمد، اشتغالزایی، رشد بخش خصوصی و توسعه ساختار زیربنایی میدانند. صنعت گردشگری امروزه به قدری در توسعه اقتصادی- اجتماعی کشورها اهمیت دارد که اقتصاددانان آنان را «صادرات نامرئی» نام نهادند.
ایران سرزمینی است با تنوع شرایط اقلیمی و چشماندازهای طبیعی، با حدود ۶۰ هزار روستا که در این فضای متنوع ملی پراکنده اند. روستاها به دلیل ویژگیها و ماهیت وجودشان به طور مستقیم به طبیعت پیرامون خود وابسته و متکی هستند، به طوری که تغییرات در این بستر مکانی در گذر زمان شکل میگیرد و در فضایی جغرافیایی مبتنی بر کنش متقابل میان عوامل و روندهای طبیعی ـ اکولوژیک و اجتماعی ـ اقتصادی ـ سیاسی را خلق مینماید، بنا به درجه تغییرات و دگرگونیهای روستایی بخش هایی از فضای درونی و بیرونی روستا شکل طبیعی و بکر خود را حفظ مینماید، همین ویژگی روستا برنامهریزی اکوتوریسم را در چنین محیطی امکانپذیر میسازد. کنفرانس جهانی توریسم، توریسم روستایی را شامل انواع گردشگری با برخورداری از تسهیلات و خدمات رفاهی در نواحی روستایی میداند که امکان بهرهمندی از منابع طبیعی و جاذبههای طبیعت را همراه با شرکت در زندگی روستایی (کار در مزرعه و کشاورزی) فراهم میآورد. توریسم روستایی، توریسم زراعی و کشاورزی و حوزهای از ارائه خدمات و تسهیلات مانند اسکان، پذیرایی، امکانات، وسایل سرگرمی، برپایی جشنها و مراسم محلی، تولید و فروش صنایع دستی و محصولات کشاورزی را نیز در بر دارد.
گردشگری روستایی به عنوان یک فعالیت تفریحی، اجتماعی، در نیمه دوم قرن هجدهم در انگلستان و اروپا ظاهر شد. قبل آن هم مناطق روستایی مورد استفاده فعالیتهای تفریحی قرار گرفته بودند اما شرکت در این فعالیتهای تفریحی محدود به اقشار برتر جامعه بوده است. در قرن نوزدهم و بیستم به دلیل توسعه حمل و نقل و سهولت جابهجایی راهیابی به مناطق روستایی آسان شد. رشد سریع تقاضا برای گردشگری روستایی از سال ۱۹۴۵ آغاز شد البته در همین زمان گردشگری روستایی شاهد رشد برجسته گردشگری بینالمللی شاهد رشد جمعیت بوده و افزایش تقاضا برای گردشگری روستایی تا اندازهای منجر به توسعه گردشگری شد.
تنوعبخشی به اقتصاد، بالا بردن شاخصهای توسعه انسانی، مشکلات ناشی از صنعتی شدن و آلودگی بیش از حد استاندارد شهرها به ویژه شهرهای بزرگ، مهاجرتهای روستایی، افزایش بهرهوری و کارآمدی نیروی انسانی، اشتغالزایی، تعامل فرهنگها و گفتمانها، حفظ محیط زیست و در مجموع توسعه پایدار از دغدغههایی است که جهان امروز با آن روبهرو است. هریک از کشورها در هر سطحی از توسعه در تلاشند که پاسخ لازم به دغدغههای مذکور را بیابند.
در این میان، کشورهایی که به متنوعسازی اقتصاد روی آوردهاند و میخواهند خود را از اقتصاد تکپایهای برهانند، در جستوجوی شناخت راههای آن یا خلق راهها و روشهای جدیدند. یکی از این روشها گردشگری است که اغلب کشورها به ویژه کشورهایی که به لحاظ موقعیت مکانی از این مزیت برخوردارند، آن را در برنامههای توسعه ملی خود گنجانده اند تا از این طریق بتوانند فرآیند توسعه ملی خود را سرعت بخشند. سکونتگاههای روستایی، به خصوص در کشورهای جهان سوم که نزدیک به نیمی از جمعیت این گونه کشورها را در خود جا دادهاند، با مسائل و مشکلات حادتری از قبیل مهاجرتهای روستایی، پایین بودن سطح اشتغال، پایین بودن سطح بهرهوری در بخش کشاورزی ، فقدان یا کمبود زیربناهای رفاهی و خدماتی مواجهند. این در حالی است که تعداد قابل توجهی از این گونه سکونتگاهها به لحاظ موقعیت مکانی و داشتن عناصر مهم جذب گردشگر، مانند مناظر طبیعی، آثار باستانی، تنوع اقلیمی، آداب و سنن اجتماعی، زمینههای مناسبی برای توسعه فعالیتهای گردشگری دارند.
در این میان مناطق روستایی کشور ما نیز زمینههای مناسبی برای توسعه گردشگری دارند. در این راستا دولت حرکت از اقتصاد تک پایه به سوی اقتصاد متنوع و با ثبات را در برنامه کاری خود قرار داده است که یکی از این برنامهها توسعه گردشگری است و مناطق روستایی زمینههای مساعد برای توسعه این بخش از فعالیتهای اقتصادی را دارند. بدون شک دستیابی به چنین هدفی مستلزم شناخت فرآیند گردشگری، طبقه بندی رویکردها، سیاستها و آثار اجتماعی-فرهنگی، زیست محیطی و اقتصادی است، تا با یک پشتوانه علمی وآگاهی از آثار مثبت و منفی این پدیده در جهان و ایران، به انتخاب یک راهبرد منطقی واقع گرا توام با برنامه ریزی و مدیریت صحیح گردشگری در چهارچوب فرآیند توسعه همه جانبه و پایدار دست زد.
به طور کلی اصول گردشگری روستایی را میتوان به شاخههای زیر تقسیم نمود:
۱) تفریحی: گسترش تفریحات گردشگران در روستا باید بر اساس فعالیتهایی باشد که نمایانگر زیباییها، فرهنگ، تاریخ و حیات وحش روستا است.
۲) توسعه: توسعه روستا باید حفظ محیط زیست و اهداف تفریحی را تقویت کند؛ به طور مثال میتواند استفاده بهتری از مکانهای تاریخی داشته باشد تا مکمل درآمدهای حاصل از زمینهای کشاورزی باشد و این مهم با احیای زمینهای متروک و ایجاد فرصتهای جدید برای دسترسی به روستا حاصل میشود.
۳) اقتصاد روستایی: سرمایهگذاری در گردشگری روستایی باید از اقتصاد آن حمایت کند . با این حال باید در مناطق وسیع کم جمعیت صورت گیرد تا از انبوهی جمعیت و خسارات ناشی از فرسایش منابع طبیعی و استفاده بیش از حد آنها جلوگیری شود و موجب گسترش اقتصاد و فواید دیگر شود.
۴) حفظ محیط زیست: کسانی که از گردشگری روستایی سود میبرند باید در حفظ آن سهیم باشند و با حمایتهای سیاسی و عملی از محیط زیست و اجرای سیاستها و برنامههای تفریحی،کیفیت آن را بهبود بخشند.
۵) بازاریابی: تبلیغ و اطلاعرسانی در مورد صنعت گردشگری باید فهم مردم را نسبت به آن عمیق کند تا استفاده بهینه از روستا منجر به درک و لذت بردن از آنها شود.
۶) طرحریزی: برنامهریزی و اداره توسعه جدید گردشگری باید با منظره توازن داشته باشد و هر جا که ممکن است آن را گسترش دهد.
مفهوم توسعه پایدار گردشگری روستایی
در عصر حاضر، گردشگری و اقتصاد گردشگری در حال تبدیل شدن به یکی از سریع ترین صنایع رو به رشد جهان، ابزاری برای ایجاد درآمد ملی، از اصلیترین ارکان اقتصادی جهان و نیز از مفاهیم، اشکال و ارکان توسعه پایدار قلمداد میشود. از طرفی گردشگری اشکال مختلفی دارد که اکنون شکل روستایی آن، با هدف توسعه پایدار جوامع محلی در نواحی روستایی و به عنوان ابزاری برای توسعه اقتصادی و اجتماعی و یکی از مهمترین مشاغل مدرن در مناطق روستایی ارتقا یافته است. هرچند که گردشگری روستایی در مجموع موضوع جدیدی نیست اما اهمیت آن و نقشی که در توسعه پایدار جوامع محلی ایفا میکند، به تازگی مورد تایید قرار گرفته است.
این در حالی است که با آنکه مفاهیم توسعه پایدار از دهه ۱۹۸۰ به بعد در نوشتارهای توسعه جهان به طور گسترده مورد توجه صاحب نظران واقع شده، اما توجه به گردشگری پایدار از دهه ۱۹۶۰ با شناسایی تاثیر بالقوه گردشگری انبوه و توجه به تاثیر فعالیتهای گردشگری بر اقتصاد، محیط زیست و فرهنگ نقاط توریستی در مناطق میزبان آغاز شد. این روند در دهه ۱۹۷۰ با شکل گیری و پیدایش مفهوم گردشگری سبز که بر اساس آن، ارزش سرمایههای طبیعی و میزان خسارتها و آسیبهای وارد آمده بر محیط زیست برآورد میشود، ادامه یافت و بیشتر بر حفاظت از منابع طبیعی و فرهنگی و سایر منابع گردشگری بر استفاده دائم نسل فعلی و نسلهای آینده معطوف شد. به دنبال این تلاشها اصطلاح و مفهوم گردشگری پایدار بهعنوان تنها راه نجات طبیعت و انسان نمود پیدا کرد. رهیافت گردشگری پایدار، گردشگری را در غالب مرزها بررسی میکند و رابطه مثلثوار میان جامعه میزبان و سرزمین آن را از یک سو و جامعه میزبان و سرزمین آن را از یکسو و جامعه میهمان یعنی گردشگران را از سویی دیگر با صنعت گردشگری برقرار میسازد و قصد دارد فشار و بحران موجود بین سه ضلع مثلث را تعدیل و در طولانیمدت موازنهای را برقرار سازد.
مدیریت گردشگری و نقش آن در توسعه روستایی
مدیریت امور گردشگری در سطح ملی از وظایف و مسوولیتهای دولت است که خط مشی و سیاستهای کلی، وضع مقررات، ترتیبات اداری، منابع مالی و سهم هر یک از بخشهای عمومی یا خصوصی توسط دولت مشخص میشود. در برخی از کشورها برنامهریزی گردشگری در این سطح به صورت نیمه دولتی یا حتی غیردولتی و خصوصی انجام میگیرد. به این ترتیب برنامهریزی و مدیریت گردشگری روستایی وظیفه تعداد زیادی از سازمانهای بخش دولتی و خصوصی و شوراهای اسلامی روستاها است که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در گردشگری دخالت دارند.
براین اساس اثرات مدیریت گردشگری روستایی بر این محیط را میتوان اینگونه برشمرد:
۱) ایجاد اشتغال برای نیروی مازاد کار و ایجاد فعالیتها برای کار مازاد
۲) تنوع اقتصاد روستایی در کنار دیگر بخشهای اقتصادی
۳) بالا بردن سطوح درآمدی خانوار روستایی
۴) ایجاد تقاضا برای محصولات کشاورزی، صنایع دستی و دیگر محصولات
۵) حفظ آثار باستانی، ابنیه تاریخی و جاذبههای طبیعی روستا
۶) اثرات مثبت اجتماعی، فرهنگی گردشگری روستایی
۷) محیط روستایی و پیرامون آن، این فرصت را محقق میکند تا گردشگران در بطن سنتی روستا زمانی را به فراغت بگذرانند.
منابع:- 1.شارپلی، جولیا، (۱۳۸۰) گردشگری روستایی، ترجمه منشی زاده و نصیری، نشر منشی- رضوانی، محمدرضا، (۱۳۸۷) توسعه گردشگری روستایی با رویکرد گردشگری پایدار، انتشارات دانشگاه تهران*2.روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۲۷۴۸
نقش گردشگری شهری در توسعه پایدار
نقش گردشگري شهري در توسعه پايدار
توسعه اقتصاد شهري و ايجاد منابع درآمد پايدار همواره از دغدغههايي بوده كه مديريت شهري، تحقق بسياري ديگر از انتظارات و مطالبات شهروندان را وابسته به تحقق آن خوانده است. تبديل شهرهاي كوچك و بزرگ به مقاصد گردشگري داخلي، منطقهاي و بينالمللي با توجه به امكانات و جاذبههايي كه در اختيار دارند، هم به اندازه كافي مدعي دارد و هم متولي. البته با اين وجود هنوز كاستيهايي در اين حوزه وجود دارد كه موجب كندي تكميل طرحها و پيشبرد برنامههايي فراتر از وضع فعلي به سوي مطلوب ميشود.
امروزه شهرهاي موفق و معروف كه نامشان به عنوان يك مقصد گردشگري، حتي قبل از اسم كشورشان مطرح ميشود، بخش مهمي از اقتصاد شهريشان را از محل فرصتهاي جذب و ساماندهي اشتغال و مسائل مربوط به توريسم اداره ميكنند. هزينههاي فزاينده اداره شهر بخصوص كلانشهرها – كه تعدادشان هم رو به افزايش است – روشهاي سنتي درآمدزايي را بتدريج كنار زده و ميزند، از اين رو نياز گردشگري به عنوان صنعتي كه هم پولساز است و هم شغلساز، توجه واقعي مديران شهري را به خود جلب كرده است.
در كشور ما تقريباً فقط آن جايي كه فرصتهايي براي گردشگري شهري از قبل وجود داشته، به اين امكان پرداخته و از آن بهره گرفته شده است، البته در صورتي كه آن فرصت را هم با موازيكاري و ديركاري و كمكاري از دست نداده باشيم. اما لزوم امكانسازي براي گردشگري در شهرها از آنچه در دسترس است، بيشتر بوده و به برنامهريزيهاي متفاوتي هم نياز دارد.
شهردار نوشهر معتقد است درآمدزايي از صنعت توريسم در شهرها هنوز براي ما نهادينه نشده است: «حتي در شهرهايي كه در حال حاضر آنها را توريستي ميدانيم و درآمدشان از اين راه محسوس است، ساماندهي خاصي صورت نگرفته و درآمد، غيرمستقيم است كه در قالب مشاغل سطحي و تا حدي كاذب نمود مييابد.»
علي اماني در گفتوگو با ميافزايد: «درآمدهاي شهر از جذب گردشگر بايد براساس برنامهريزي، اداره و جهت داده شود. علاوه بر اين بايد طرحهايي داشت كه مكمل جاذبههاي طبيعي و ديدنيهاي تاريخي منطقه و شهر مورد نظر باشد. اما بزرگترين مسئلهاي كه پيش روي توسعه نقش گردشگري در بهبود اقتصاد شهري قرار دارد، نبود متولي واحد در اين بخش است تا تصميمگيري، اجرا و پاسخگويي هم مسير باشد.»
وي با اشاره به اينكه مطلوب گردشگري آن است كه زير نظر مديريت شهري باشد، توضيح ميدهد: «طرحهاي محلي يا كلي كه براي گردشگري يك شهر ارائه ميشود، لازم است با طرحهاي جامع و تفصيلي آن شهر تطابق داشته باشد. حتي در صورتي كه اين طرحها به طور كامل در دسترس نباشند، بايد آنچه در حوزه گردشگري اجرا ميشود، براساس فرهنگ و سليقه همان شهر باشد و نميتوان صرفاً با يك طرح ملي و كلنگر، كار لازم را انجام داد.»
شهردار نوشهر كه از گردشگرپذيرترين شهرهاي شمالي كشور است، به اهميت هماهنگي دستگاهها و سازمانهاي دخيل در گردشگري نيز اشاره ميكند و ميافزايد: «با مديريت شهري پراكنده قادر نخواهيم بود آنچه از اين صنعت انتظار داريم، به دست آوريم. طرح جامع گردشگري است كه استانداردها را مشخص و اعمال ميكند تا گردشگر احساس كند شهر براي ميزباني او آماده شده است. ميزان موفقيت اين طرحها تا حدي است كه از گردشگري ميتوان تا 80 درصد درآمد شهر را تأمين كرد.»
اعمال مديريت واحد شهري براي بهرهگيري هر چه بيشتر از قابليتهاي گردشگري شهرها مسئلهاي است كه دكتر محمدتقي رهنمايي، استاد دانشكده جغرافياي دانشگاه تهران به آن اشاره ميكند و به ميگويد: «در شهرهاي موفق در حيطه گردشگري، شهردار بالاترين مقام تصميمگيرنده براي پروژهها و برنامهها است تا ساختار مدون و مشخصي در شهر اعمال شود.»
وي ميافزايد: «بايد بررسي كرد كه شهر چه جذابيتي براي گردشگر دارد تا براساس آن يك نظام برنامهريزي متناسب تعيين كرد. شهر اصليترين ميراث تمدن بشريت است كه قسمت عمده خلاقيتهاي بشري در آن تجلي پيدا كرده است. بنابراين خود بافت شهرها از سيستمهاي آبرساني و تأسيسات گرفته تا باغها و بناها و مراكز مذهبي و فرهنگي براي گردشگران جاذبه دارد تا آن شهر را به عنوان مقصد گردشگري انتخاب كنند.»
اين استاد دانشگاه توضيح ميدهد: «دليل ديگر آنكه شهر قابليت استفاده از گردشگري را داراست، بار اجتماعي است كه از حضور انسانها براي زيست و معيشت در كنار يكديگر پديد آمده و نشاندهنده تعامل معمول بين شهروندان است. گردشگر دوست دارد در جمع مردم باشد و طبيعت انساني، به بهترين وجه در فضاي شهري فراهم ميشود. بنابراين وقتي براي طرحهاي گردشگري شهري برنامهريزي ميكنيم بايد به اين دو نكته توجه شود. همچنين نياز به اقناع حس زيباييپسندي مردم چه شهروندان و چه گردشگران لازم است با دقت در عناصر زيباييشناسي مرتفع شود تا به درآمدزايي فزاينده و پايدار برسد.»
دكتر رهنمايي ميافزايد: «درآمدي كه از توسعه گردشگري نصيب شهر ميشود تا حد زيادي قابل اتكا است چراكه اين كار نيروبر است و به صورت ماشيني و مكانيزه صورت نميپذيرد. اشتغالزايي بالاي اين طرح، گردش اقتصادي را به همراه دارد كه بسياري از شهرداريها در دنيا از آن بهره ميبرند.»
سهيم شدن مديريت شهري در منابع مالياتي و عوارض براي توسعه طرحهاي كلانشهرها كه تأثيرات ملي دارند، مسئله ديگري است كه دكتر رهنمايي بر آن تأكيد دارد. اين استاد دانشگاه تهران توضيح ميدهد: حتي در پررونقترين شهرهاي ما، سهمي از عوايد فعاليت اقتصادي شهروندان در قالب ماليات در اختيار مديريت شهري قرار ميگيرد تا به صورت هدفمند و طرحريزي شده به مصرف برسد.
وي ميافزايد: شهرهايي هستند كه از داشتههاي طبيعي و تاريخي بهرهمند بوده يا نبودهاند اما در هر صورت در گردشگري توانستهاند نامشان را بشناسانند، برجستگيها و ويژگيهايي براي خود كسب ميكنند تا ورود مسافر به آنها بيشتر شود. شهرهايي كه ميخواهند تمايل گردشگر به سوي آنها بيشتر شود هم نياز به عمل براساس ضابطه و دانش فني و تخصصي مديران شهري دارند هم بايد اولويتهاي آنها مورد بازنگري قرار گيرد. اگرچه تأمين زيرساخت و امكانات براي اقامت آسان گردشگر مورد نياز است اما موفقيت شهري بيشتر است كه «انسانمحور» باشد تا «ابزارمحور». توجه به مسيرهاي پيادهروي در تناسب با گسترش گذرگاههاي مخصوص خودرو، نمونهاي از توجه به تمركز بر نيازهاي انسان شهري است.
ارزش نهادن به همگن بودن محل زندگي انسانها، محور جذابيتي است كه به نظر مديرعامل سازمان بهسازي و نوسازي شهرداري دزفول در جلب گردشگر مؤثر است. عبدالحسين پورركني به ميگويد: «حفظ بافتهاي قديم شهر و مرمت و بهسازي آن در عين حال كه نياز به بودجه زيادي دارد، قدم به قدم توجيه كننده هزينههايش است چرا كه سودآوري ورود و خروج و اقامت و گردش مسافر در شهر در وهله اول به نفع خود شهر و تأمين كننده بخشي از منابع مالي پايدار براي بهبود وضعيت است.»
وي با تأكيد بر هماهنگي با ميراث فرهنگي براي اجراي پروژههاي گردشگري در سطح شهرها ميافزايد: «فراتر از جذابيتهاي سطحي و آنچه بين بيشتر مقاصد گردشگري مشترك است، آشنايي با فرهنگ كار و معيشت ايراني براي توريستهاي خارجي است كه نبايد آن را محدود و كلي بررسي كرد. هر شهري با توجه به منطقه و اقليم خود در كشور چهار فصل ما، سهم متفاوتي از ارزش گردشگري منطقهاي و ملي را ارائه ميدهد كه با ديگران قابل مقايسه نيست.»
1390/6/26 روزنامه ايران
صفحه قبل 1 صفحه بعد


به شما محقق و نویسنده صومعه سرایی افتخار می کنم .خداوند شماها زیاد کند. یک ملت به فرزندان فرهیخته خود افتخار می نه پول ومالدارش . خدا شماها را حفظ کند .مقاله شیخ عبدالقادر گیلانی (صومعه سرایی) این حقیر را که به زبان انگلیسی در خارج چاپ ومنتشر شده را ملاحظه فرموده و به همشهریهای دیگر نیز معرفی فرمایید.بنده مقاله فارسی شما در باره ایشان را خواندم - لذت بردم.با احترام پدرانه-ناصر پویان - 1394/11/18/azsarzaminemada

به شما محقق و نویسنده صومعه سرایی افتخار می کنم .خداوند شماها زیاد کند. یک ملت به فرزندان فرهیخته خود افتخار می نه پول ومالدارش . خدا شماها را حفظ کند .مقاله شیخ عبدالقادر گیلانی (صومعه سرایی) این حقیر را که به زبان انگلیسی در خارج چاپ ومنتشر شده را ملاحظه فرموده و به همشهریهای دیگر نیز معرفی فرمایید.بنده مقاله فارسی شما در باره ایشان را خواندم - لذت بردم.با احترام پدرانه-ناصر پویان - 1394/11/18/azsarzaminemada

شرم از آیینه تالار
می بارید
وزمین را
توان شکافتن و
بلعیدنت نبود
که به پابوس رفته بودی
سرهنگ
القاب ارزانی تو
ستاره را وا گذاشتی و
دلخوش حلب پاره هایی
آویز سینه ات
از نام گرم «خالو» گذشتی و
در هیئت مردابی
بر خاک پای کسوف بوسه زدی
وامان نامه ات
کاکل خونین رفیقی شد
هم کاسه ی دیروزت
که جنگل را
اعتبار می بخشید
دلم برای تفنگت می سوزد
دلم برای
ایلت
نامت بوی خیانت می دهد
سرهنگ
القاب ارزانی تو
کاش به «خالو»بودن
دل می بستی
سرهنگ
«آذر 66»
«مهدی ریحا نی» صومعه سرا - 1394/9/14/azsarzaminemada


شماره تماس:091962337746 - /

.gif)

با آرزوی موفقییت روز افزون ، و دستیابی به هر انچه که میخواهید.
موفق باشید. - 1393/5/6


مطالب جالب بود لطفا مطالب بیشتری راجع به شهرستانمون بذار اگر کار بیمه ای هم داشتی به ما سر بزن
موفق باشی - 1393/2/28