سکونتگاههای غیر رسمی در شهریار
اسكان غير رسمي، بخشی غیر متعارف از زندگي شهري است كه در غالب جهات از جمله : سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، كالبدي، حقوقي، و نحوه شكل گيري با بخش هاي مجاور خود تفاوت اساسي دارد.
مسكن هاي غير معمول - خيابانها و كوچه هاي تنگ و باريك، مشكلات زيست محيطي و بهداشتي، فزوني و تراكم بالاي جمعيت، فقر فرهنگي و آسيب پذيري بالا در برابر حوادث طبيعي به خصوص سیل و زلزله - سطح پايين برخورداري از امكانات و تسهيلات زندگي، عدم برخورداري از امكانات، تأسيسات و خدمات شهري، اشتغال غالب در مشاغل غير رسمي، تصرف غير قانوني زمين و ... از ويژگيهاي اسكان غير رسمي مي باشد.
منازل و معابر غیر استاندارد مشکل عمده حاشیه نشینی در اطراف شهریار
زندگي حاشيه اي از يك سو مي تواند تهديدها و مسائلي براي نظام شهري ايجاد كند و از سوي ديگر زندگي حاشيه اي و در حاشيه ماندن مسائل و مشكلات عديده اي براي مناطق به دنبال داشته است.
مهمترين مشكلات زندگي خانوادگي در محلات حاشيه نشين عبارتند از:
۱- بيكاري و نداشتن شغل دائم سرپرست خانوار
۲- نداشتن خانه و مسكن مناسب؛
۳- ناهنجاری های اجتماعي و فرهنگي دراين محلات؛
۴- عدم توانایی شهرداري ها در تامین امكانات رفاهي و تفريحي براي فرزندان حاشیه نشینان؛
۵- اعتياد،
۶- آسفالته نبودن كوچه ها،
۷- كمبود بهداشت و سرپوش نبودن کال خروجی و فاضلاب هاي محله؛
۸- كمبود امكانات رفاهي، فرهنگي و آموزشي،
۹- لوله كشي های قاچاق وبه دنبال آن ترکیدگی دائمی لوله ها؛
۱۰ - شلوغي محله ها؛ تراكم جمعيتي زياد، بافت های چند قومي ازجمله این معضلات هستند.
مهمترین علل تمایل به زندگی حاشیه نشینی
۱- کمی در آمد روسای خانوار و بالا بودن بهای زمین و هزینه ساخت و ساز رسمی و گرانی اجاره بها
۲- دافعه های مبدا از جمله درآمد کم و نداشتن زمین که موجب گریز از زادگاهها و سرازیر شدن به سوی شهر ها می شود و به دنبال آن هزینه های بالای زندگی شهری موجب پدید آمدن کانونهای حاشیه نشینی می شود.
۳ – اگر شهرها بصورت مناسب منطقه بندی و توسعه نیابند زمینه برای ساخت و ساز های غیر مجاز فراهم شده و محلات زاغه نشینی بوجود خواهد آمد. همچنین چنانچه زمینهای مناسب برای خانه سازی به کاربری صنایع و یا دیگر موارد کاربری اختصاص یابد ممکن است محلات فقر نشین شکل بگیرند.
۴– مهاجرت، از عوامل موثر در شکل گیری حاشیه نشینی است.
مهاجرت اعم از مهاجرت افراد از روستاها و شهر های کوچک به شهر های بزرگ و نیز مهاجرت افراد از هسته داخلی شهر به حواشی آن می باشد.
۵- در شکل گیری مناطق حاشیه نشینی و گسترش آن نقش و تاثیر عملکرد ادارات و دستگاههای دولتی و عمومی را نیز نباید نادیده گرفت.
پیشنهاد و راهکارها جهت افزایش امکانات به حاشیه نشینان
۱- ارتقاء کیفیت سکونت از طریق اعطاء برخی امکانات و تسهیلات و سعی در تطبیق منازل و محلات با اصول و معیارهای شهرسازی صورت پذیرد. سرمایه گذاری در این مناطق به صورت تبرعی و بدون هیچگونه چشم داشت و بدون توجه به توجیه اقتصادی و درآمدزایی برای دستگاههای مربوط از جمله شهرداریها صورت پذیرد.
۲- احداث معابر و گذرگاهها در این مناطق که امکان دسترسی آسان و فوری پلیس و نیروهای انتظامی و امنیتی و اکیپ های امداد مثل خودروهای آتش نشانی و اورژانس و غیره را فراهم نماید.
۳- ایجاد روشنایی کافی در کوچه ها و معابر. تجربه نشان داده که در مکانهای تاریک امکان ارتکاب جرم از جمله سرقت و جرح و قتل بیشتر از مکانهای روشن است و وجود روشنایی کافی در این مناطق خود فی النفسه عامل و رادعی در ارتکاب جرایم ذکر شده خواهد بود.
۴- شناسایی ارازل و اوباش و مجرمین سابقه دار این مناطق و تشکیل شناسنامه برای نامبردگان و تحت کنترل قرار دادن آنها از طریق احضارهای اتفاقی به مراجع انتظامی.
۵- بالا بردن ضریب امنیتی مناطق یاد شده توسط مراجع انتظامی و امنیتی از طریق ایجاد کلانتریها و مراکز انتظامی و حضور مرتب گشت های سیار در محلات و معابر.
۶-تعطیلی سریع مراکز صنفی فاقد مجوز و پروانه کسب و الزام آنها جهت اخذ مجوز و پروانه کسب و الزام آنها جهت اخذ مجوزهای لازم و سپس نظارت کامل و دقیق نسبت به فعالیت مراکز یاد شده و برخورد قاطع با افراد متخلف توسط واحدهای اماکن عمومی نیروی انتظامی.
۷- زیباسازی ظواهر ساختمانها و بناهای موجود در این مناطق چرا که ثابت شده مسکن بد و کثیف تاثیر در وقوع جرم دارد.
۸- ایجاد فضاهای تفریحی و فراغتی سالم جهت پرکردن اوقات فراغت ساکنین مناطق حاشیهنشین.
۹- بازرسی و نظارت کافی کارشناسان بهداشت و محیط زیست ازمناطق حاشیه نشین و جلوگیری از انجام اقدامات علیه بهداشت عمومی و محیط زیست.
۱۰- در تصویب طرحها و برنامه های و پروژه های مهم شهری از نظریه جامعه شناسان، حقوقدانان و علی الخصوص جرم شناسان استفاده شود.
۱۱- پیشنهاد راهکارهایی جهت پیشگیری و کاهش جرایم در مناطقی که هنوز حاشیه نشینی در آن رواج نیافته ولی مستعد برای حاشیه نشینی می باشد.
مديريت شهري و حاشيه نشيني
مديريت شهري و حاشيه نشيني
در مورد تهران پديده جديدي طي 27 سال گذشته بروز كرده كه تقريباً غيرمتعارف بوده و آن افزايش انفجاري جمعيت روستايي استان تهران است كه با نرخي بالاي 7/5 درصد رشد داشته و جالب اينكه مهاجران به مناطق روستايي استان تهران از شهرها به روستاهاي اطراف تهران رانده شده اند .
معمولاً حاشيه نشيني را استقرار در زمينهاي غيرقانوني شهري تعريف مي كنند كه به شهرداريها و وزارت مسكن مربوط مي شود. اما ابعاد حاشيه نشيني به مراتب از مسكن و خدمات شهري فراتر مي رود. كاش به قول دكتر قاليباف شهردار تهران فرصت تحليلهاي جامعه شناختي نيز فراهم آوريم.
معمولاً شهرنشيني و صنعتي شدن را مترادف متمدن شدن و توسعه مي دانند اما اداره و ساماندهي جامعه نوين و توسعه فزاينده آن چنان پيچيدگيهايي ايجاد كرده كه در اغلب موارد به درماندگيهايي ختم شده اند كه امروزه با واژه بحران شناخته مي شوند. بحـــران محيط زيست، بحران ايدز، بحران فقر و بالاخره بحران حاشيه نشيني شهري كه مستقيماً در حوزه مديريت شهري و توسعه قرار مي گيرد.در كشور ما اين بحرانها از حساسيت بيشتري برخوردارند.
در اين ميان بايد توجه داشت كه افزايش ميزان جرايم در سالهاي اخير تصادفي نيست و ريشه در گسترش شتابان حاشيه نشيني شهري دارد. و به همين خاطر كلانشهرهاي كشور با جاذبه هاي اقتصادي - فرهنگي در معرض خطر هستند چرا كه فرايند افزايش جمعيت مهاجر ان مناطق، سرعتي بي سابقه داشته است.
معمولاً حاشيه نشينان جزو تهي دستان جامعه هستند اما همه تهي دستان بزهكار نيستند چرا كه بخش قابل توجهي از تهي دستان روستانشين عادي هستند و كمتر با مسئله گراني زمين شهري مشكل دارند كه ظاهراً حوزه فعاليت بنياد مسكن انقلاب اسلامي است.
اكنون بايد پرسيد چه نهاد يا نهادهايي آماده رويارويي با چالش حاشيه نشينـــــي هستند؟ چه برنامه تــــــوسعه اي را در مقياس ملي براي مهار بيشتر ابعاد آن بايد در پيش گرفت، آن هم در زمانه اي كه حتي زمزمه بي نيازي به برنامه ريزي توسعه در گوشه و كنار به گوش مي رسد مديريت شهري بدون برنامه ريزي حتي قابل تصور در هيچ جاي دنيا نيست همچنانكه آمايش سرزمين و تقليل نابرابريهاي منطقه اي ملي خود به خود تحقق نمي يابد.
به دليل گراني غيرمتعارف زمين شهري در كلانشهرهاي ايران و بخصوص تهران هيچ راهي جز ظهور قارچ گونه و شتابان حاشيه نشيني شهري باقي نمي ماند. درغياب فقر شديد اطلاعاتي در باره آمارهاي حاشيه نشينان در كشور و نامشخصي نهاد مسئول در توانمندسازي و تقليل دامنه آن در درازمدت همراه با اقدامات عاجل با امكانات مناسب با اين پديده گسترده چه بايد كرد؟
در خوش بينانه ترين برآوردها از جمعيت 950 ميليون نفري حاشيه نشين در جهان هفت ميليون آن در كشـــورمان زندگي مي كنند كه سهمي 10 درصدص را به خود اختصاص داده اند.قريب 40 ميليون نفر از جمعيت كشور در شهرها زندگي مي كنند.
اين مجموعه شرايط يعني درجه بالاي ريسك بي ثباتي محيط كسب و كار براي مديران حاشيه نشيني جايگاهي در امنيت ملي نيز دارد بخصوص در جهاني كه قسمت اعظم سركردگان آن حامي ما نيستند و ما براي آنها وصله ناجور محسوب مي شويم.
حاشيه نشينان شهري با جايگاه شهروند بودن فاصله زيادي دارند ولي مي توانند شهروندان آينده باشند حتي در روندي تدريجي. اما اين به اين معنا نيست كه آنها درحال حاضر تهديدي جدي نيستند.
اگرچه حاشيه نشيني در ايران نسبت به اكثر كشورهاي درحال توسعه وضع وخيم تري ندارد اما اين امر را به هيچ وجه نبايد به خوش خيالي ختم كرد. نخست بايد نهادي نيرومند و درخور براي شناخت همه جانبه آن به وجود آورد. ديگر اينكه در درازمدت اين برنامه هاي توسعه هستند كه بايد از جمعيت مهاجر از روستاها و شهرهاي كوچك بكاهند و ايضاً اين در استراتژي هاي درازمدت است كه جستجو كنيم چرا قيمت و رانت زمين شهري در كلانشهرهاي ما اين چنين غيرعادي است.
در 16 سال آينده رقم كل حاشيه نشينان شهري جهان تقريباً به 1400 ميليون نفر افزايش خواهديافت. ميزان افزايش كشورهاي صنعتي ثروتمند در اين مدت حدود پنج ميليون نفر و حجم جمعيت آلونك نشين جهان درحال توسعه به رقم 1355 ميليون نفر خواهدرسيد كه از اين مقدار حدود 75 ميليون نفر از آن كشورهاي غرب آسياست.
به راستي از رقم فعلي 45 ميليوني آلونك نشينان شهري غرب آسيا سهم ما چقدر است و اگر با نرخ رشد 3/2 درصدي ساليانه در 16 سال آينده اين روند ادامه يابد سهم حاشيه نشينان شهري كشورمان چقدر خواهدبود؟ آيا اين تهديد را جدي مي گيريم؟
منبع: پرتال کلانشهر های ایران
اسکان غیررسمی و مدیریت شهری
اسکان غیررسمی و مدیریت شهری
آمارها حکایت از آن دارند که بین 20تا 30 درصد جمعیت کلانشهرها و حتی بسیاری از شهرهای متوسط در زیستگاههای نابسامان در حاشیه شهرها اسکان یافتهاند که این مناطق جایگاه فقیرترین گروههای جمعیتشهری هستند و معمولا سطح زندگی ساکنان این مناطق پایینتر از خط فقر یا حداکثر همسطح آن است. جمعیت ساکن این مناطق که اکثریتشان را مهاجرانی از مناطق روستایی تشکیل میدهند به شدت گرفتار بیکاری هستند.بررسیهای انجام شده نشان میدهد که اصولا رشد سکونتگاههای غیررسمی و نامنظم و شکل گیری جزیرههای فقر در حاشیه و درون شهرها بهدلیل حذف اقشار کم درآمد از نظام برنامهریزی یا لحاظ نکردن آنها به صورت فعال بهعنوان گروههای هدف در سیاستگذاریهاست. مطالعات بیانگر این موضوع است که اسکان کم درآمدها و ساماندهی و توانمندسازی بافتهای نابسامان شهری از موضوعات و مسائل مهم توسعه شهری کشور است.
در کشور ما نیز اسکان غیررسمی با رشدی سریعتر از رشد شهر نشینی یا به تعبیری رسمی مواجه بوده و در واقع اسکان غیررسمی یکی از چهرههای بارز فقر شهری است که درون یا مجاور شهرها به شکل خودرو فاقد مجوز ساختمان و برنامه رسمی شهرسازی با تجمعی از اقشار کم درآمد و سطح نازلی از کمیت و کیفیت زندگی شکل میگیرد. در واقع حاشیه نشینی پدیدهایاست که در طول ۶۰ سال گذشته در شهرهای بزرگ ایران پدیدار شده و خانوارها و افرادی را که در مجاورت شهرها، در شرایط نامطلوبی به سر میبرند، در بر میگیرد. حاشیه نشینی به معنای اعم شامل تمام کسانی است که در محدوده اقتصاد شهر ساکن هستند ولی جذب اقتصاد شهر نشدهاند.جاذبههای شهری و رفاه شهری، این افراد را از زادگاهشان کنده و به سوی قطبهای صنعتی بازار کار میکشاند. این ها اکثرا مهاجران روستایی هستند که به منظور گذراندن بهتر زندگی راهی شهرها میشوند.بنابراین میتوان تمامی افرادی را که در جامعه شهری از نظر درآمد یا بهرهمندی از خدمات در شرایط نامطلوبی به سر میبرند، حاشیه نشین به شمار آورده یا تمامی مهاجران روستایی را در این دایره داخل کرد؛ ولی مفهوم پدیده را این چنین وسعت بخشیدن هرگز نمیتواند راهحلی در برابر مشکلات ارائه کند، زیرا در یک اقتصاد آزاد چگونه میتوان حد مطلوب رفاه را مشخص کرد؟ این حد مطلوب آمادگی، توانمندسازی، مهارت، فعالیت و توانایی افراد وابسته است.
● حاشیه نشینی قبل از انقلاب
مطالعات کارشناسان مسائل شهری نشان میدهد تا سال ۱۳۲۰ اقتصاد شهر و روستا نسبتا توازن داشت. شروع حرکتهای مهاجرتی و آغاز توسعه شهرنشینی معاصر ایران مقارن سالهای ۱۳۲۰ تا ۳۲ است. در این دوره بر اثر نابسامانیهای اجتماعی و سیاسی، اقتصاد ایران دستخوش رکود و طرحهای نوسازی و توسعه نیز متوقف میشود و روند تحولات اقتصادی و عمرانی کشور از ادامه باز میماند. از آنجا که روند توسعه نوسازی عمدتا روندی شهری بوده، در این دوره بهطور کلی حیات شهری مختل میشود و بهرغم افزایش بیکاری در روستاها به مهاجرت گسترده روستائیان به شهرها نمیانجامد، زیرا جذب بیکاران روستایی نیازمند وجود قطبهای اقتصاد شهری است که به علت رکود فعالیتهای اقتصادی در شهر جاذبه کافی برای مهاجرت بیکاران روستایی پدید نیامده است.
با همه اینها مهاجرت آرام روستائیان به سایر نواحی همواره متداول بوده است. هنگامی که عرضه نیروی کار در جامعه روستایی بیش از تقاضای آن بوده، نیروی کار اضافی روستایی از دیر باز جریان داشته و در واقع جابهجایی طبیعی جمعیت بوده است که بنابر شرایط عرضه و تقاضای نیروی کار خودبهخود تعادل داشته را برقرار کرده است.
مهاجرت روستایی در این دوره الزاما به سوی شهرها نبوده است، بلکه کشاورز از روستایی به روستایی دیگر سفر و با همیاری و مشارکت کشاورزان محلی کار میکرد و با محیط اجتماعی جدیدی که همانند محیط زندگی او در زادگاهش بود، آشنایی داشت. به علاوه مهاجرت، فصلی و موقت بود نه دایمی و هنگامی که کار و فعالیت در محیط روستایی تمام میشد، مهاجر دوباره به زادگاهش برمیگشت.
این حرکت پویا همواره در زندگی اقتصادی او ادامه داشت، گاهی نیز گروهی به صورت فصلی و موقت به شهرها روی میآوردند، بیآنکه از زادگاه خود جدا شوند. هنگامی که آنان در روستا کاری برای انجام نداشتند به شهرها و روستاهای دیگر میرفتند و سپس در فصل کشت و زرع راهی روستاها میشدند.از این دوره به بعد رابطه نسبتا مقابل و موزون شهر و روستا که با جذب مازاد اقتصادی روستا توسط شهر به پیدایش شبکه منسجمی از شهر و روستا انجامیده بود، بر هم خورد.
از سال ۱۳۳۲ به بعد با اجرای برنامههای عمرانی، دوباره روند نوسازی در شهرها پاگرفت و به اتکای درآمد نفت بهعنوان مهمترین منبع ورود مازاد اقتصادی به شهرها، طرحهای زیربنایی شهری و توسعه صنعتی به اجرا درآمد. از این دوره به بعد، روند در حاشیه ماندن کشاورزی و روستائیان آغاز شد و آنان دیگر چارهای جز مهاجرت به شهرها نداشتند. با وجود اصلاحات ارضی، سرمایهگذاریهای اقتصادی، صنعتی و زیر بنایی و خدمات اجتماعی در شهرها گسترش یافت.
به تدریج شهرهای بزرگ و پایتخت کشور به مراکز اصلی اشتغال نیروی کار دستمزدی یا فراگیر و تمرکز سرمایه و امکانات و تسهیلات عمومی و رفاهی تبدیل شد. پیداست که در دهه ۴۰ با کاهش نقش کشاورزی در اقتصاد ملی و رکود شدید اقتصادی در روستاها و بیزمین شدن میلیونها کشاورز و تبدیل شدن آنها به خوش نشین و از سوی دیگر رشد همه جانبه اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی ، زندگی شهری، روند مهاجرت نیروی کار از روستاها به شهرها به ویژه شهرهای بزرگ و پایتخت، شتاب گرفت.
از این زمان به بعد روستائیان تهیدست، بیزمین یا کم زمین از روستاها به شهرهای بزرگ، یعنی به مراکز اصلی تولید و خدمات سرازیر شدند و عرضه نیروی کار بر تقاضای آن فزونی گرفت و به تدریج از سالهای ۱۳۳۵ به بعد مهاجران تهیدست روستایی در محدوده شهرها، در اراضی بایر یا غصبی با مواد و مصالح نامناسب از قبیل حلب، چوب، حصیر، لاستیک فرسوده و خشت و گل و آجرهای فرسوده و با همیاری یکدیگر سکونتگاههای محقر و فاقد خدمات زیربنایی و رفاهی در محیطی آلوده و غیربهداشتی برپا میکردند و در آنجا سکنی میگزیدند.
نخستین زاغهها در سالهای ۲۰ تا ۲۵ در جنوب شهر تهران و در ویرانههای سابق کورههای آجرپزی جنوب شهر به وجود آمدند . کسانی که در این زاغهها و گودها زندگی میکردند، هم تهیدستان شهری و هم مهاجران روستایی و کارگران ساده ساختمانی بودند.
در سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵ آلونکهای بهجت آباد در اراضی بایر خارج از محدوده شهر تهران در شمال شهر بوستان و بعد آلونکهای منطقه جنوبی فرودگاه مهرآباد و حلبیآباد منطقه راهآهن و سایر حلبی آبادهای داخل محدوده و خارج از محدوده شهری در فاصله سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵ در تهران به وجود آمد. از سال ۴۵ تا ۵۰ نیز مهاجرت بیرویه از مناطق مختلف به شهرهای بزرگ و پایتخت شتاب بیشتری گرفت و از این زمان شکل حاشیه نشینی شهری بهعنوان یک شکل اجتماعی شهری و ساختاری خودنمایی کرد.
● حاشیه نشینی بعد از انقلاب
انقلاب اسلامی موجب در هم شکستن مقاومتهای اداری در مقابل رشد حاشیههای شهری و ادغام نواحی حاشیهای در شهر شد، حتی در بخش عمده تصرف اراضی، در سالهای اولیه پس از انقلاب روی داد. با از میان رفتن نظام کنترل و نظارت بر توسعه شهری و افزایش قدرت اجتماعی اقشار کارگری و کم درآمد محلههای حاشیهای مجاور شهر دوباره به درون مرزهای رسمی آن خزید. مساحت شهر طی این سالها ۲ برابر شد
.
اقشار کم درآمد برای تملک زمین و ساخت سریع مسکن به نواحی شرقی و جنوبی شهرها هجوم آوردند. میزان مالکیت مسکن در شهر تهران در فاصله این سالها از ۵۳ درصد به ۶۲ درصد خانوراهای شهری افزایش یافت که حدود نیمی از واحدهای مسکونی شناخته شده طی این سالها بدون جواز شهرداری بود. رکود اقتصاد ناشی از انقلاب در سراسر کشور و کاهش کنترل مدیریت شهری، به علاوه برخی سیاستهای اعلام شده در حمایت از مستضعفان، مجددا تهران را به مرکز مهاجرتهای کشور تبدیل کرد.حدود ۳۵ درصد از مهاجرتهای بین استانی در فاصله سالهای ۵۶-۱۳۵۵ به استان تهران صورت گرفت که در مقایسه با دهه قبل بسیار بالاست، اما با پایان جنگ و تقویت نظارتها و کنترلهای رسمی بر ساخت و ساز در شهری مثل تهران و شروع برخی طرحهای عمرانی در این استان کمکم از روند مهاجرت کاسته شده و سهم منطقه کلان شهری از مهاجرتهای بین استانی دوباره به حدود ۲۷ درصد کاهش یافت. چنانچه رابطه شهر و حاشیه را در دوره پس از انقلاب مورد توجه قرار دهیم میتوان به این نتیجه رسید که بهرغم رشد و ادغام محلههای حاشیهای تهران در سالهای اولیه انقلاب درون شهر فاصله شهر و حاشیه طی دهه دوم پس از انقلاب رشد کرده است.
برگرفته از شهرداري كردكوي
حاشیه نشینی
حاشیه نشینی
برای میلیونها انسان فقیر در کشورهای درحال توسعه، مناطق شهری محیط مناسبی برای ترقی وضع زندگی آنها بوده است و همچنین در شهرها برای افراد کارهای بهتر و درنتیجه درآمدهای بهتری بوده است. وجود چنین موفقیتهایی در شهرهای بزرگ از یک طرف و امکانات محدود و وضع زندگی دشوار در روستاها باعث شده ا ست که همیشه جریان مهاجرت از شهرهای کوچکتر و روستاها به طرف شهرهای بزرگ وجود داشته باشد. این روند به خصوص در سه دهه اخیر افزایش یافته. یکی از اولین معضلاتی که برای این طبقه بوجود میآید تهیه مسکن مناسب است و به دلیل سطح درآمد پایین و نداشتن تخصص و کار چارهای جز آلونکنشینی ندارند. این سکونتگاهها به دلیل بیتوجهی دولتها با وضع حادتری مواجه میشوند.
تعریف آلونک: بنابراین آلونک عبارت است از منطقهای مسکونی که در آن هیچ ادعای مالکیت رسمی نسبت به زمین وجود ندارد. در نتیجه از لحاظ زیرساختها و خدمات معمولا کفایت نمیکند. در تعریف اینگونه سکونتگاهها 3 ویژگی وجود دارد که عبارتند از ویژگیهای کالبدی، اجتماعی و قانونی.
الف) ویژگیهای کالبدی: آلونکها و جمعیت "غیرقانونی" آنها از خدمات شهری و زیرساختهایی زیرسطح استاندارد برخوردار هستند. این سرویس هم خدمات شهری و شبکه های ارتباطی هستند و هم خدمات اجتماعی مانند لولهکشی آب و گاز و برق و خدمات بهداشتی و شبکه راه و فاضلاب.
ب) ویژگیهای اجتماعی: ساکنان آلونکها عموما جزء جمعیت کمدرآمد هستند که درآمد آنها یا به صورت دستمزدهای روزانه است و یا درآمدهای حاصل از کارهای غیررسمی و پاره وقت در قسمت تجاری. آلونکنشینها عموما از مهاجرین شهری یا روستایی هستند که در این مکان اقامت دارند. البته ممکن است این آلونکنشینها مهاجرین دو و یا چند نسل پیش باشند که هنوز در آلونکهای خود ساکن ماندهاند.
ج) ویژگیهای قانونی: ویژگی اصلی که این نوع سکونتگاهها را تعریف میکند فقدان مالکیت زمینی است که در آن ساکن هستند که این اراضی یا متعلق به دولت است و یا جزء اموال عمومی هستند و یا اینکه زمینهایی نامطلوب برای مسکنسازی میباشند مثل اراضی که حریم خطوط راهآهن و بزرگراهها وجود دارد و اراضی نرم و باتلاقی.
زاغهها و مناطق آلونکنشین در شهرهای آسیایی مانند بنگلور و بانکوک وجود دارد که در اینگونه سکونتگاهها مالک زمین، زمین خود را در قبال مبلغی ناچیز و فرمالیته برای اجاره دراختیار یک یا چند خانواده قرار میدهد به انضمام یک قرارداد غیررسمی.
در تبیین کیفیت و وسعت زاغهها و آلونکها فاکتورهایی وجود دارد که میتوانند برای سکونتگاهها عواملی درونی یا عواملی از خارج باشند:
فاکتورهای خارجی
فاکتورهای داخلی
مالک زمین
دین / قومیت
امنیت مالک
محل اشتغال
سیاستهای شهری و منطقهای
اصلیت
طول دوره اقامت در شهر
زبان
طول دوره اقامت در آن سکونتگاه
سرمایهگذاری و مسکنسازی
فعالیت در ساخت و ساز
وجه اجاره کنندگان
باید گفته شود که اولین بار کلمه Squather یا آلونک در کنفرانس "زیستگاه" (Habitat Conference) در سال 1976 در شهر ونکوور کانادا با نوشتههای آبرامس و جان ترنر مطرح شد. چنین تعریفی از سکونتگاههای غیررسمی که به طور طبیعی شکل گرفتهاند باعث تغییر موضع دولتها از دشمنی و مخالفت کامل به حس حمایت و کمک شد. آبرامس (1964) روند غیرقانونی اشغال زمین را «تصرف» زمینهای مسکونی برای پناه گرفتن افراد میداند که توسط هر دو عامل قانون نیرو و نیروی قانون تعریف شده و جان ترنر با رویکردی مثبت نسبت به این سکونتگاهها، آنها را راهحل مناسبی برای مشکل مسکن در مناطق شهری بسیاری از کشورهای درحال توسعه میداند. پین (1977) به گونهای مشابه رشد آلونکها را مختص توسعه و رشد شهری در شهرهای جهان سوم میداند و مسأله اجتنابناپذیری آن را مطرح میکند.
زاغهها و آلونکها هر دو در مورد شرایط سخت زندگی و فقدان امکانات و خدمات بهداشتی و اجتماعی در زیرساختهای شهری مشترک هستند و در اصل تفاوت آنها در مسأله مالکیت زمین است. از دیدگاههای مختلف مثبت و منفی؛ نامها و تعاریف گوناگونی برای آلونکها درنظر گرفته شده است:
1- سکونتگاههای غیررسمی
2- سکونتگاههای طبقه کم درآمد
3- سکونتگاههای موقت
4- سکونت گاههای organic
5- سکونتگاههای بدون مجوز
6- سکونتگاههای بی برنامه
7- شهر آلونکها
دولتها مواضع متفاوتی نسبت به آلونکها دارند ولی در این که این سکونتگاهها نقش مثبتی برای اسکان میلیونها خانواده فقیر و کمدرآمد بازی میکند شکی نیست. تنها مشکلی که در اینجا مطرح است مساله مالکیت زمین و وضع بد زیرساختها و خدمات شهری ناکارآمد است که در بسیاری از مواقع بیپاسخ مانده است ولی دولتهایی که در این راستا موفق بودهاند با دو رویکرد به این پرسش پاسخ داده اند.
1- بالا بردن کیفیت زندگی در این سکونتگاهها
2- فراهم آوردن خدمات و تسهیلات در یک قطعه زمین. برنامه Sites and Services
مکانها و خدمات:
برنامه سایتها و سرویسها انواع گوناگونی دارد و میتوان گفت که عبارت است از آماده کردن طرحهایی از یک قطعه زمین به همراه سادهترین و حداقل زیرساختهای اساسی برای زندگی در آن. رشد سریع مناطق شهری در بسیاری از کشورهای درحال توسعه، در چند دهه اخیر با توسعه امکانات شهری توأم نبوده است. بخصوص در زمینه خانهسازی، که دو علت اساسی را میتوان برای آن بیان کرد:
1- بسیاری از کسانی که به مناطق شهری مهاجرت میکنند امکانات کافی ندارند تا بتوانند خانه های مناسب فراهم کنند.
2- مسئولین دولتی نتوانسته اند در طی سالها، مسکن ارزان برای طبقه فقیر ایجاد کنند.
که نتیجه آن افزایش مناطق زاغهنشین و آلونکنشین در این مناطق میباشد. توسعه سریع آلونکنشینی سبب پیدایش برنامههای جدید و متنوع خانهسازی در کشورهای درحال توسعه گردیده است؛ از جمله برنامه سایتها و سرویسها.
Sites and ServicesScheme
این برنامه به صورت یک راه کار اساسی برای حل مسئله آلونکنشینی گردیده است. اصولا آلونکنشینی همیشه به صورت یک کار غیرقانونی مطرح بوده است. در نتیجه تلاش بر این اساس قرار گرفته که آلونکنشینان را به زمینهایی که نیازمندیهای اساسی خدمات در آن درنظر گرفته شده منتقل نمایند و استفادهکنندگان از این زمینها در بسیاری از پروژهها خودشان خانههایشان را میسازند.
این تفکر یک پدیده جدید نبوده و در زمانهای بسیار طولانی شکل گرفته است زیرا که در طول تاریخ افراد کمدرآمد همیشه در پی آن بودهاند که گرچه غیرقانونی برای خود مسکن تهیه نمایند در نتیجه به مرور به فکر واگذاری زمین با سرویس و یا حتی ایجاد مسکنهای پرتراکم به صورت برجهای ارزان قیمت که جهت سکونت افراد فقیر ایجاد شده است افتادند. اکثر این برجها با یارانههایی که دولت پرداخت نموده ایجاد گردیده و بسیاری از این پروژهها نیز به علت برداشت غلط با شکست مواجه شده است.
تیپولوژی برنامه سرویسها و سایتها
بسته به بودجه و منابع در دسترس این پروژه در اشکال گوناگون اجرا میشود که عبارتند از:
1- پروژه ساخت دیوار خدماتی
2- پروژه ساخت سرویس بهداشتی و حمام در هر طرح و به خاطر اهمیتی که مساله دفع فاضلاب در این مناطق دارد.
3- پروژه ساخت سقف خانه ها و یا بر عکس در بعضی پروژه ها پایه خانه ها ساخته میشود و در بعضی موارد کل خانه به صورت یک اتاق کامل تحویل صاحبخانه داده میشود.
در بسیاری از موارد نیز این پروژه با ناکارآمدیهای مواجه شده که بیشتر مربوط به سیاست برنامهریزی و بوروکراسی میباشد مانند:
1- مکانیابی این طرحها
2- مراحل طولانی اداری انجام کار
3- استانداردهای بالا در ساخت و ساز مسکن
4- عدم توانایی سازمانها در بازیافت هزینه ها
با توجه به مشاهداتی که در آلونکهای شهر بنگلور و بانکوک انجام شده، شکلگیری و توسعه این نوع سکونتگاهها به دو گونه ارگانیک و ارادی است. گونه ارگانیک (organic) به این صورت است که قطعه زمینی که متعلق به دولت است و یا اینکه زمینی است جزو اموال شخصی به تصاحب عدهای از خانوادههای کم درآمد مهاجر درمیآید که خانهها یکی پس از دیگری بازسازی میشوند و حتی خانههای جدید در این مناطق ساخته میشوند و عموما آلونکهایی که در کنار مناطق تجاری و یا در کنار شهراهها هستند اول توسعه مییابند.
در حالت دوم ترقی و بهبود وضع آلونکها توسط سازمانهای دولتی از طریق برنامهها و ضوابط اجرایی و حمایتهای مالی محقق میشود و همچنین توسط سازمانهای N.G.O از طریق توسعه محله و ایجاد خدمات آموزشی.
گاهی اوقات بحرانهای طبیعی، سیاسی و یا عوامل دیگر در برخی از مواقع لزوم مداخله دولت و سازمانهای خصوصی را از خارج مسأله ایجاد میکند. همچنین گروههای فعال ساکن در این سکونتگاهها با پافشاری خود باعث فراهم آمدن زیرساختها و خدمات شهری در این مناطق میشوند و درضمن برخی از سازمانهای N.G.O مقدمات توسعه آلونکها را فراهم میکنند.
منبع:
شهرجو - زاغه نشینی
صفحه قبل 1 صفحه بعد


به شما محقق و نویسنده صومعه سرایی افتخار می کنم .خداوند شماها زیاد کند. یک ملت به فرزندان فرهیخته خود افتخار می نه پول ومالدارش . خدا شماها را حفظ کند .مقاله شیخ عبدالقادر گیلانی (صومعه سرایی) این حقیر را که به زبان انگلیسی در خارج چاپ ومنتشر شده را ملاحظه فرموده و به همشهریهای دیگر نیز معرفی فرمایید.بنده مقاله فارسی شما در باره ایشان را خواندم - لذت بردم.با احترام پدرانه-ناصر پویان - 1394/11/18/azsarzaminemada

به شما محقق و نویسنده صومعه سرایی افتخار می کنم .خداوند شماها زیاد کند. یک ملت به فرزندان فرهیخته خود افتخار می نه پول ومالدارش . خدا شماها را حفظ کند .مقاله شیخ عبدالقادر گیلانی (صومعه سرایی) این حقیر را که به زبان انگلیسی در خارج چاپ ومنتشر شده را ملاحظه فرموده و به همشهریهای دیگر نیز معرفی فرمایید.بنده مقاله فارسی شما در باره ایشان را خواندم - لذت بردم.با احترام پدرانه-ناصر پویان - 1394/11/18/azsarzaminemada

شرم از آیینه تالار
می بارید
وزمین را
توان شکافتن و
بلعیدنت نبود
که به پابوس رفته بودی
سرهنگ
القاب ارزانی تو
ستاره را وا گذاشتی و
دلخوش حلب پاره هایی
آویز سینه ات
از نام گرم «خالو» گذشتی و
در هیئت مردابی
بر خاک پای کسوف بوسه زدی
وامان نامه ات
کاکل خونین رفیقی شد
هم کاسه ی دیروزت
که جنگل را
اعتبار می بخشید
دلم برای تفنگت می سوزد
دلم برای
ایلت
نامت بوی خیانت می دهد
سرهنگ
القاب ارزانی تو
کاش به «خالو»بودن
دل می بستی
سرهنگ
«آذر 66»
«مهدی ریحا نی» صومعه سرا - 1394/9/14/azsarzaminemada


شماره تماس:091962337746 - /

.gif)

با آرزوی موفقییت روز افزون ، و دستیابی به هر انچه که میخواهید.
موفق باشید. - 1393/5/6


مطالب جالب بود لطفا مطالب بیشتری راجع به شهرستانمون بذار اگر کار بیمه ای هم داشتی به ما سر بزن
موفق باشی - 1393/2/28